سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عمل به قانون به جای سخنان شاعرانه

بر اساس اصل یکصد و سیزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، «مسئولیت اجرای قانون اساسی و ریاست قوه مجریه» بر عهده رییس جمهور است. از سوی دیگر در همین قانون، پس از آنکه در اصل دوم، اصول اعتقادی و شرعی مورد پذیرش جمهوری اسلامی ذکر شده، در اصل سوم  قانون اساسی که رییس جمهور مسئول اجرای آن است آمده است: «دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است برای نیل به اهداف مذکور در اصل دوم، همه امکانات خود را برای امور زیر به کار برد :

1-ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی براساس ایمان و تقوا و مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهی.»

حال پرسش از رییس جمهور حقوقدان کشور اینجاست نحوه اجرای این اصل قانون با چه کسی است؟ آیا این اصل شامل قوه مجریه هم می‌شود یا وظیفه اجرای این اصل بر عهده مراجع و کارشناسان دینی و حوزه علمیه است؟

با توجه به این اصل آیا دولت دینی، می‌تواند از مسئولیت در قبال دین و آخرت مردم شانه خالی کند؟ مبارزه دولت را کلیه مظاهر فساد و تباهی چطور محقق می شود؟ وقتی در این اصل از ایمان و تقوا نام برده شده است آیا می توان پذیرفت که دولت فقط وظیفه بهبود معشیت مردم را به عهده دارد؟

در اصل هشتم قانون اساسی نیز آمده است: «در جمهوری اسلامی ایران دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر وظیفه‌ای است همگانی و متقابل برعهده مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت. شرایط وحدود و کیفیت آن را قانون معین می‌کند.»

یقینا یکی از ضعفهای مجالس پس از انقلاب این بوده است که حدود و ثغور این اصل را مشخص نکرده‌اند اما جدای از این مساله، امر معروف و نهی از منکر دولت نسبت به مردم به چه معناست؟ با توجه به اصل دوم قانون اساسی می‌توان معروف و منکر را تعریف کرد بدون اینکه معنای شرعی و فقهی آن را مد نظر قرار دهیم. دولت چگونه باید به این فقره از این اصل عمل و آن را اجرا کند؟ آیا از این اصل بی تفاوتی دولت نسبت به دین برداشته می‌شود؟

اصل یکصد و بیست و یکم قانون متن سوگند رییس رئیس جمهور در مجلس شورای اسلامی می باشد که در آن آمده است:

«بسم الله الرحمن الرحیم. من به عنوان رئیس جمهور در پیشگاه قرآن کریم و در برابر ملت ایران به خداوند قادر متعال سوگند یاد می کنم که پاسدار مذهب رسمی و نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی کشور باشم و همه استعداد و صلاحیت خویش را در راه ایفای مسئولیتهایی که برعهده گرفته ام به کار گیرم و خود را وقف خدمت به مردم و اعتلای کشور، ترویج دین و اخلاق، پشتیبانی از حق و گسترش عدالت سازم و از هرگونه خودکامگی بپرهیزم و از آزادی و حرمت اشخاص و حقوقی که قانون اساسی برای ملت شناخته است حمایت کنم. درحراست از مرزها و استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشور از هیچ اقدامی دریغ نورزم و با استعانت از خداوند و پیروی از پیامبر اسلام و ائمه اطهار علیهم السلام قدرتی را که ملت به عنوان امانتی مقدس به من سپرده است همچون امینی پارسا و فداکار نگاهدار باشم و آن را به منتخب ملت پس از خود بسپار»

در این عبارات اینکه رییس جمهور خود را وقف ترویج دین و اخلاق نماید چه معنایی را در ذهن متبادر می سازد؟ با توجه به مجموع این اصول آیا این گونه برداشت نمی‌شود که رییس جمهور اسلامی ایران باید قانونا، غصه دین و آخرت مردم کشورش را بخورد و برای آن اندیشه کند؟

رییس جمهوری که با اعتقاد به این قانون اساسی خود را در معرض انتخاب مردم گذاشته است و وظیفه اجرای قانون اساسی را به عهده دارد و برای پاسداری از قانون اساسی سوگند یاد کرده است، می بایست پایبند به عهد و قسم خود با مردم و خدای خویش باشد و این تمام توان خود را مصروف به این وظیفه قانونی خویش یعنی ترویج معروف، اخلاق و دین در جامعه اسلامی کند. اصولا دولت دینی، بر مبنای قانون اساسی باید دغدغه دین مردم را باشد.

می توان شاعرانه سخن گفت و با رعایت جناس، واج آرایی، تلمیح، و سایر صنایع ادبی مثل اضافه معکوس و  ...، از تعابیری مثل دولت دینی و دین دولتی، فرهنگ ارزشی و اررش فرهنگی، مردم دین دار و دین مردمدار و ... استفاده نمود ولی باید توجه داشت این تعابیر شاعرانه منجر به قانون گریزی و یا سخنانی که بر خلاف مشی قانون اساسی کشور است نشود! 


» نظر
title=